بیت الاحزان
دعای فرج
زیارت عاشورا

بیت الاحزان

هیئت منتظران صاحب الزمان(عج)لشگرآباد

روزشمار محرم عاشورا
منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 165
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

روزشمار غدیر
نگاهي تفصيلي بر مبحث حجاب

تحقيق و مطالعه درباره هر موضوعي بايد با بررسي مختصات ظرف تحقيقي و موضوع کلي که پژوهش در آن انجام ميشود ، صورت بگيرد تا کارکردي علمي داشته باشد.

مفاهيم و موضوعات ديني و اخلاقي که خود زير مجموعهاي از علوم انساني هستند نيز بايد با ويژگيهاي تحقيق در علوم انساني تطابق داشته باشد. براي انجام پژوهش در علوم انساني لازم است که ابتدا طرح تحقيق انجام گيرد و سوال و مفروضات اصلي حتما مشخص شده باشد که با گستردگي منابع و پراکندگي مطالب بتوان يک اثر علمي را به وجود آورد.

اما اين تحقيق به صورت خاص و با محدوديتي که استاد براي گستره بحث تعيين نمودهاند انجام ميگيرد بدين صورت که به موضوع حجاب از منظر و نگاه دو کتاب تفسيري ارزشمند خواهد پرداخت که اين دو کتاب عبارتند از:

1) تفسير الميزان اثر جاودانه علامه سيد محمد حسين طباطبائي (ره)

2) تفسير نمونه اثر آيه الله ناصر مکارم شيرازي

و براي به سامان رساندن اين تحقيق با توجه به گستره محدود، بايد ترتيب خاصي در نظر گرفته ميشد که باعث محدوديت در عناوين و سرفصلها ميگردد تا فقط به موضوعاتي پرداخته شود که در اين دو کتاب از آنها ذکري به ميان آمده است.

سعي شد که در بررسي عناوين در آياتي که به صورت مشترک در هر دو کتاب به آن پرداخته شده است به صورت تطبيقي پرداخته شود و موارد اختصاصي نيز به صورت جداگانه آورده شود.

اما اين نکته بايد مدنظر قرار بگيرد که سياق و روش پرداخت در دو کتاب نسبت به تفسير آيات، شيوهاي متفاوت است که اين تفاوت ميتواند در سايه پرداخت تطبيقي روشن گردد. در تفسير الميزان سعي شده است که آيات به صورت تطبيقي تفسير شوند و معناي هر آيه با آيات ديگر مورد فهم قرار گيرد و مجموعه کتاب به عنوان يک اثر علمي و تخصصي شناخته ميشود اما تفسير نمونه که حاصل کار عدهاي ازانديشمندان در کنار مولف است، به عنوان تفسيري عام و در دسترس عموم مردم نگاشته شده است تا همه بتوانند از آن بهره بگيرند.

اميد است در اين اثر، آشنايي اجمالي درباره اصل موضوع يعني حجاب حاصل گردد و در کنار آن معرفت و شناختي نسبت به اين دو کتاب تفسيري ارزشمند نيز ايجاد شود.

1) معنا و معيار حجاب

در تفسير نمونه بحث گستردهاي درباره معنا و مصداق حجاب صورت گرفته است و معيارهاي سه گانهاي که در ضمن رعايت آن، حجاب به درستي رعايت شده است را ذکر کرده است. اين موارد به صورت تکميلي و تدريجي از حداقل حجاب تا معناي کامل حجاب ميباشند.

در تقسير نمونه واژه حجاب اين گونه در دو معناي خود تعريف ميشود:

حجاب هر چند در استعمال هاي روزمره به معني پوشش زن به کار مي‏رود، ولي در لغت و در تعبيرات فقها چنين مفهومي را ندارد.

حجاب در لغت به معني چيزي است که در ميان دو شي‏ء حائل مي‏شود. به همين جهت پرده‏اي که در ميان قلب و ريه کشيده شده « حجاب حاجز» ناميده شده است.

در قرآن مجيد نيز اين کلمه همه جا به معني پرده يا حائل به کار رفته است، مانند آيه:

جَعَلْنا بَيْنَکَ وَ بَيْنَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجاباً مَسْتُوراً: ما در ميان تو و کساني کهايمان به آخرت نمي‏آورند پرده پوشيده‏اي قرار داديم. (سوره اسراء / 45)

در اين آيه نيز مي‏خوانيم: حَتَّي تَوارَتْ بِالْحِجابِ: تا موقعي که خورشيد در پشت پرده افق پنهان شد. (سوره / ص32)

و در آيه ديگر: وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ: براي هيچ انساني ممکن نيست که خداوند با او سخن بگويد مگر از طريق وحي يا از پشت پرده. (شوري / 51)

در کلمات فقها از قديم ترين ايام تا کنون نيز در مورد پوشش زنان معمولا کلمه ستر به کار رفته است، و در روايات اسلامي نيز همين تعبير يا شبيه آن وارد شده است. و به کار رفتن کلمه حجاب در پوشش زنان اصطلاحي است که بيشتر در عصر ما پيدا شده و اگر در تواريخ و روايات پيدا شود، بسيار کم است.

حال به بررسي مفهوم حجاب در معناي دوم که موضوع بحث ما در اين مقاله است، خواهيم پرداخت که از منظر تفسير نمونه بررسي شده است:

قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ (نور / 30)

به مؤمنان بگو چشم هاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند، و فروج خود را حفظ کنند، اين براي آنها پاکيزه‏تر است،

خداوند از آنچه انجام مي‏دهيد آگاه است.

در اين آيه دو دستور جداگانه ذکر شده است:

الف) اين آيه نمي‏ گويد مؤمنان بايد چشمهاشان را فرو بندند، بلکه مي‏گويد بايد نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و اين تعبير لطيفي است به اين منظور که اگر انسان به راستي هنگامي که با زن نامحرمي روبرو مي‏شود بخواهد چشم خود را به کلي ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن براي او ممکن نيست، اما اگر نگاه را از صورت واندام او بر گيرد و چشم خود را پائيناندازد گويي از نگاه خويش کاسته است و آن صحنه‏اي را که ممنوع است از منطقه ديد خود حذف کرده‏ است.

ب) دومين دستور در آيه فوق همان مساله حفظ فروج است که موضوع بحث ما در حجاب است. منظور از حفظ فرج که در روايات وارد شده است پوشانيدن‏آن از نگاه کردن ديگران است. و به اين ترتيب چشم‏چراني همان گونه که بر مردان حرام است بر زنان نيز حرام مي‏باشد، و پوشانيدن عورت از نگاه ديگران، چه از مرد و چه از زن براي زنان نيز همانند مردان واجب است.‏

در تفسير نمونه، معيار سه گانهاي نيز براي حجاب ذکر شده است:

1) آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبيعتا ظاهر است. در اينکه منظور از زينتي که زنان بايد آن را بپوشانند و همچنين زينت آشکاري که در اظهار آن مجازند چيست؟ در ميان مفسران سخن بسيار است.

بعضي زينت پنهان را به معني زينت طبيعي (اندام زيباي زن) گرفته‏اند، در حالي که کلمه زينت به اين معني کمتر اطلاق مي‏شود. بعضي ديگر آن را به معني محل زينت گرفته‏اند، زيرا آشکار کردن خود زينت، مانند گوشواره و دستبند و بازوبند به تنهايي مانعي ندارد و اگر ممنوعيتي باشد مربوط به محل اين زينتها است، يعني گوشها و گردن و دستها و بازوان.

بعضي ديگر آن را به معني خود زينت آلات گرفته‏اند در حالي که روي بدن قرار گرفته است. زيرا آشکار کردن چنين زينتي توام با آشکار کردن اندامي است که زينت بر آن قرار دارد.

حق اين است که ما آيه را بدون پيش داوري و طبق ظاهر آن تفسير کنيم که ظاهر آن معني سوم است و بنا بر اين زنان حق ندارند زينت هايي که معمولا پنهاني است را آشکار سازند هر چنداندامشان نمايان نشود. به اين ترتيب آشکار کردن لباس هاي زينتي مخصوصي را که در زير لباس عادي يا چادر مي‏پوشند مجاز نيست، زيرا قرآن از ظاهر ساختن چنين زينت هايي نهي کرده است.

در روايات متعددي که از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده نيز همين معني ديده مي‏شود که زينت باطن را به گردنبند و بازوبندتفسير کردهاند.

و چون در روايات متعدد ديگري زينت ظاهر به انگشتر و سرمه و مانند آن تفسير شده مي‏فهميم که منظور از زينت باطن نيز خود زينت هايي است که نهفته و پوشيده است.

2) دومين حکمي که در آيه بيان شده اين است که: آنها بايد خمارهاي خود را بر سينه ‏هاي خود بيفکنند.

خمر جمع خمار در اصل به معني پوشش است، ولي معمولا به چيزي گفته مي‏شود که زنان با آن سر خود را مي‏پوشانند.

جيوب، جمع جيب به معني يقه پيراهن است که از آن تعبير به گريبان مي‏شود و گاه به قسمت بالاي سينه به تناسب مجاورت با آن نيز اطلاق مي‏گردد.

از اين جمله استفاده مي‏شود که زنان قبل از نزول آيه، دامنه روسري خود را به شانه‏ها يا پشت سر مي‏افکندند، به طوري که گردن و کمي از سينه آنها نمايان مي‏شد. قرآن دستور مي‏دهد روسري خود را بر گريبان خود بيفکنند تا گردن و آن قسمت از سينه که بيرون است مستور گردد.

3) در سومين حکم مواردي را که زنان مي‏توانند در آنجا حجاب خود را برگيرند و زينت پنهان خود را آشکار سازند با اين عبارت شرح مي‏دهد: آنها نبايد زينت خود را آشکار سازند مگردر دوازده مورد که در عناوين بعدي به آن موارد خواهيم پرداخت.

استثنائاتي نيز درباره اصل رعايت حجاب براي خود زنان در اينکه چه مقدار بايد رعايت کنند و در مورد اينکه براي عدهاي از حتي زنان هم بايد حجاب را داشته باشند وجود دارد که در يکي از سرفصلهاي همين تحقيق به آن ميپردازيم.

اما موارد سه گانهاي که پرداخت شد به نوعي نشان گر بحثهاي تدريجي در صدر اسلام نيز هست چرا که حکم حجاب به صورت تدريجي و براي اولين بار درمورد همسران پيامبر اسلام(ص) نازل شد و عموميت يافت و موارد رعايت و لزوم آن نيز به صورت تدريجي اعمال ميشد تا زمينه پذيرش آن نيز در جامعه بهتر فراهم شود.

نکته مهم در اين ايه اين است که اسلام نگاهي چند متغيري و کامل به عفت در جامعه دارد و همزمان که از لزوم رعايت حجاب از سوي زنان سخن ميگويد در همان آيه نيز از مردان ميخواهد که چشمهاي خود را بپوشانند و سلامت اخلاقي جامعه به هر دو عامل بستگي دارد.

2) فلسفه حجاب

در کتاب تفسير نمونه در ذيل آيهاي که در عنوان اول ذکر شد، به بحث مفصل و جامعي درباره فلسفه شکل گيري و اصل حجاب به عنوان يک مساله فردي ـ اجتماعي ميپردازد:

بدون شک در عصر ما که بعضي نام آن را عصر برهنگي و آزادي جنسي گذارده‏اند و افراد غربزده، بي بند و باري زنان را جزئي از آزادي او مي‏دانند سخن از حجاب گفتن براي اين دسته ناخوشايند و متعلق به زمانهاي گذشته است. اما مفاسد بي حساب و مشکلات و گرفتاري هاي روز افزوني که از اين آزادي هاي بي قيد و شرط به وجود آمده سبب شده که تدريجا گوش شنوايي براي اين سخن پيدا شود.

البته در محيط هاي اسلامي و مذهبي، مخصوصا در محيط ايران بعد از انقلاب جمهوري اسلامي، بسياري از مسائل حل شده، و به بسياري از اين سؤالات عملا پاسخ کافي و قانع کننده داده شده است، ولي باز اهميت موضوع ايجاب مي‏کند که اين مساله به طور گسترده‏تر مورد بحث قرار گيرد.

مساله اين است که آيا زنان بايد براي بهره کشي از طريق سمع و بصر و لمس (جز آميزش جنسي) در اختيار همه مردان باشند و يا بايد اين امور مخصوص همسرانشان گردد.

بحث در اين است که آيا زنان در يک مسابقه بي پايان در نشان دادناندام خود و تحريک شهوات و هوس هاي آلوده مردان درگير باشند و يا بايد اين مسائل از محيط اجتماع بر چيده شود، و به محيط خانواده و زندگي زناشويي اختصاص يابد؟! اسلام طرفدار برنامه دوم است و حجاب جزئي از اين برنامه محسوب مي‏شود، در حالي که غربيها و غرب ‏زده‏ها طرفدار برنامه اولاند.

اسلام مي‏گويد کاميابي هاي جنسي اعم از آميزش و لذت‏گيري هاي سمعي و بصري و لمسي مخصوص به همسران است و غير از آن گناه، و مايه آلودگي و ناپاکي جامعه مي‏باشد.

فلسفه حجاب چيز مکتوم و پنهاني نيست زيرا:

1) برهنگي زنان که طبعا پيامدهايي همچون آرايش و عشوه‏گري و امثال آن همراه دارد مردان مخصوصا جوانان را در يک حال تحريک دائم قرار مي‏دهد. تحريکي که سبب کوبيدن اعصاب آنها و ايجاد هيجان هاي بيمارگونه عصبي و گاه سرچشمه امراض رواني مي‏گردد. مگر اعصاب انسان چقدر مي‏تواند بار هيجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه پزشکان رواني نمي‏گويند هيجان مستمر عامل بيماري است؟ مخصوصا توجه به اين نکته که غريزه جنسي نيرومندترين و ريشه‏دارترين غريزه آدمي است و در طول تاريخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنايات هولناکي شده. آيا دامن زدن مستمر از طريق برهنگي به اين غريزه و شعله‏ور ساختن آن بازي با آتش نيست؟

اسلام مي‏خواهد مردان و زنان مسلمان روحي آرام و اعصابي سالم و چشم و گوشي پاک داشته باشند، و اين يکي از فلسفه ‏هاي حجاب است.

2) آمارهاي قطعي و مستند نشان مي‏دهد که با افزايش برهنگي در جهان طلاق و از هم گسيختگي زندگي زناشويي در دنيا به طور مداوم بالا رفته است، چرا که هر چه ديده بيند دل کند ياد. و هر چه دل در اينجا يعني هوس هاي سرکش بخواهد به هر قيمتي باشد به دنبال آن مي‏رود، و به اين ترتيب هر روز دل به دلبري مي‏بندد و با ديگري وداع مي‏گويد. اما در محيطي که حجاب است ،دو همسر تعلق به يکديگر دارند و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص يکديگر است.

در بازار آزاد برهنگي که عملا زنان به صورت کالاي مشترکي در آمده‏اند ديگر قداست پيمان زناشويي مفهومي نمي‏تواند داشته باشد و خانواده‏ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشي مي‏شوند و کودکان بي‏سرپرست مي‏مانند.

3) گسترش دامنه فحشا و افزايش فرزندان نامشروع، از دردناک ترين پيامدهاي بي حجابي است که فکر مي‏کنيم نيازي به ارقام و آمار ندارد و دلائل آن مخصوصا در جوامع غربي کاملا نمايان است، آن قدر عيان است که حاجتي به بيان ندارد.

نمي‏گوييم عامل اصلي فحشا و فرزندان نامشروع منحصرا بي حجابي است بلکه مي‏گوييم يکي از عوامل مؤثر آن مساله برهنگي و بي حجابي محسوب مي‏شود.

و با توجه به اينکه فحشاء و از آن بدتر فرزندان نامشروع سر چشمه انواع جنايتها در جوامع انساني بوده و هستند، ابعاد خطرناک اين مساله روشن‏تر مي‏شود.

هنگامي که مي‏شنويم در انگلستان، در هر سال پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنيا مي‏آيد، و هنگامي که مي‏شنويم جمعي از دانشمندان انگليس در اين رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کرده‏اند به خاطر خطراتي که فرزندان نامشروع براي امنيت جامعه به وجود آورده‏اند، به اهميت اين مساله کاملا پي مي‏بريم و مي‏دانيم که مساله گسترش فحشا حتي براي آنها اهميت کمي براي مذهب و برنامه ‏هاي اخلاقي قائلاند فاجعه آفرين است، بنا بر اين هر چيز که دامنه فساد جنسي را در جوامع انساني گسترده‏تر سازد تهديدي براي امنيت جامعه ‏ها محسوب مي‏شود.

مطالعات دانشمندان تربيتي نيز نشان داده، مدارسي که در آن دختر و پسر با هم درس مي‏خوانند، و مراکزي که مرد و زن در آن کار مي‏کنند و بي بند و باري در آميزش آنها حکم فرما است، کم کاري، عقب افتادگي، و عدم مسئوليت به خوبي مشاهده شده است.

4) مساله ابتذال زن و سقوط شخصيت او در اين ميان نيز حائز اهميت فراوان است که نيازي به ارقام و آمار ندارد. هنگامي که جامعه زن را بااندام برهنه بخواهد، طبيعي است روز به روز تقاضاي آرايش بيشتر و خودنمايي افزون تر از او دارد. هنگامي که زن را از طريق جاذبه جنسي اش وسيله تبليغ کالاها و عاملي براي جلب جهانگردان و مانند اينها قرار بدهند، در چنين جامعه‏اي شخصيت زن تا سر حد يک عروسک يا يک کالاي بي ارزش سقوط مي‏کند و ارزش هاي والاي انساني او به کلي به دست فراموشي سپرده مي‏شود و تنها افتخار او جواني و زيبايي و خودنمايي اش مي‏شود.

در چنين جامعه‏اي چگونه يک زن مي‏تواند با ويژگي هاي اخلاقي اش و علم و آگاهي جلوه کند؟ به راستي درد آور است که در کشورهاي غربي و در کشور ما قبل از انقلاب اسلامي، بيشترين اسم و شهرت و آوازه و پول و در آمد و موقعيت براي زنان آلوده و بي بند و باري بود که به نام هنرمند و هنر پيشه، معروف شده بودند و هر جا قدم مي‏نهادند گردانندگان اين محيط آلوده براي آنها سر و دست مي‏شکستند و قدمشان را خير مقدم مي‏دانستند. شکر خدا را که زن از صورت ابتذال سابق و موقعيت يک عروسک کالاي بي ارزش در آمد و شخصيت خود را باز يافت. حجاب بر خود پوشيد اما بي آنکه منزوي شود و در تمام صحنه‏هاي مفيد و سازنده اجتماعي حتي در صحنه جنگ با همان حجاب اسلامي ظاهر شد.

علامه طباطبايي نيز با ذکر روايتي به بيان اين مطلب ميپردازد که نقش چشم پوشي از سوي مردان و رعايت حجاب از سوي زنان ميتواند جامعه را از خطرات برهاند:

در کافي به سند خود از سعد الاسکاف از ابي جعفر (ع) روايت کرده که فرمود: جواني از انصار در کوچه‏هاي مدينه به زني برخورد که مي‏آمد- و در آن ايام زنان مقنعه خود را پشت گوش مي‏انداختند- وقتي زن از او گذشت او را تعقيب کرد، و از پشت او را مي‏نگريست، تا داخل کوچه تنگي که امام آن را زقه بني فلان ناميد، شد، و در آنجا استخوان و يا شيشه‏اي که در ديوار بود به صورت مرد گير کرده آن را بشکافت، همين که زن از نظرش غايب شد متوجه گرديد که خون به سينه و لباسش مي‏ريزد، با خود گفت: به خدا سوگند نزد رسول خدا (ص) مي‏شوم و جريان را به او خبر مي‏دهم.

سپس فرمود: جوان نزد آن جناب شد و رسول خدا (ص) چون او را بديد پرسيد چه شده؟ جوان جريان را گفت پس جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ.

از اين روايت اين گونه برداشت صورت گرفته است که رعايت حجاب از سوي زنان به همراه رعايت تقوا از سوي مردان، هر دو براي سلامت جامعه امري ضروري و لازم است تا در سايه رعايت آن داستانهايي نظير آن چه در حديث آمده است رخ ندهد.

3) حجاب، عامل بازدارنده

اين عنوان و سرفصل ميتواند به نوعي بازگو کننده فلسفه حجاب نيز باشد. اما با توجه به اهميت ويژهاي که در جامعه امروزي ما دارد ترجيح دادم در عنوان مستقلي پرداخته شود.

بي شک اين عنوان ميتواند خود پاسخي بر شبهاتي باشد که امروز در جامعه بسيار شنيده ميشود که حجاب را تا حد يک حکم فرعي و فردي پايين ميآورند. فردي شدن حجاب لوازمي در پي دارد که ميتواند نشان دهنده نيات طراحان نيز باشد. وقتي حجاب را فردي کرديم ميتوانيم بگوييم که همه در اختيار امور فردي خود آزاد هستند و اصل حجاب نيز اصلي آزادانه و اختياري است. اما در اين فصل ميکوشيم نشان دهيم که حجاب به عنوان مسالهاي اجتماعي مطرح است و وقتي حق جامعه در ميان باشد نميتوان به بهانه آزاديهاي فردي، حجاب را فراموش کرد.

در اين بخش، با بررسي در هر دو کتاب تفسيري نمونه و الميزان به صورت تطبيقي بحث را پي خواهيم گرفت:

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً( احزاب / 59)

اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسري‏هاي بلند) خود را بر خويش فرو افکنند، اين کار براي اينکه (از کنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است و خداوند همواره غفور و رحيم است.

مفاسد اجتماعي چون غالبا تک علتي نيست بايد مبارزه با آن را از همه جوانب شروع کرد، و جالب اينکه در اين آيات، براي جلوگيري از مزاحمت هاي افراد هرزه، نخست به زنان باايمان دستور مي‏دهد که بهانه‏اي به دست آنها ندهند، سپس مزاحمين را با شديدترين تهديد بر سر جاي خود مي‏ نشاند و توجه اسلام را به بازدارندگي نشان ميدهد.

براي اينکه تصور نشود که اسلام تنها به برنامه مجازات گنهکار قناعت مي‏کند به يکي از مهم ترين راه هاي پيشگيري از آلودگي هاي جنسي پرداخته، مساله نهي از چشم‏چراني مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان و موضوع حجاب زنان مسلمان را پيش کشيده و مشروحا در اين زمينه بحث مي‏کند، چرا که يکي از عوامل مهم انحرافات جنسي اين دو مساله چشم‏چراني و بي حجابي است، و تا آنها ريشه کن نشوند آلودگيها بر طرف نخواهد شد.

در تفسير علي بن ابراهيم در شان نزول اين آيه چنين آمده است: آن ايام زنان مسلمان به مسجد مي‏رفتند و پشت سر پيامبر(ص) نماز مي‏گذاردند، هنگام شب موقعي که براي نماز مغرب و عشا مي‏رفتند بعضي از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مي‏نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مي‏دادند و مزاحم آنان مي‏شدند. آيه فوق نازل شد و به آنها دستور داد حجاب خود را بطور کامل رعايت کنند تا به خوبي شناخته شوند و کسي بهانه مزاحمت پيدا نکند.

به دنبال نهي از ايذا رسول خدا (ص) و مؤمنان در آيات قرآن، در اينجا روي يکي از موارد ايذاء تکيه کرده و براي پيشگيري از آن از دو طريق اقدام مي‏کند:

نخست به زنان باايمان دستور مي‏دهد که هر گونه بهانه و مستمسکي را از دست مفسده‏جويان بگيرند، سپس با شديدترين تهديدي که در آيات قرآن کم نظير است منافقان و مزاحمان و شايعه‏پراکنان را مورد حمله قرار مي‏دهد.

در قسمت اول مي‏گويد: اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنين بگو روسري‏ هاي بلند خود را بر خويش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگيرند: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلَابِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني‏ أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ.

منظور از شناخته شدن چيست؟ دو نظر در ميان مفسران وجود دارد که منافاتي با هم ندارند:

نخست اينکه در آن زمان معمول بوده است که کنيزان بدون پوشيدن سر و گردن از منزل بيرون مي‏آمدند، و از آنجا که از نظر اخلاقي وضع خوبي نداشتند گاهي بعضي از جوانان هرزه مزاحم آنها مي‏شدند، در اينجا به زنان آزاد مسلمان دستور داده شد که حجاب اسلامي را کاملا رعايت کنند تا از کنيزان شناخته شوند و بهانه‏اي براي مزاحمت به دست هرزگان ندهند.

بديهي است مفهوم اين سخن آن نيست که اوباش حق داشتند مزاحم کنيزان شوند، بلکه منظور اين است که بهانه را از دست افراد فاسد بگيرند.

ديگر اينکه هدف اين است که زنان مسلمان در پوشيدن حجاب سهل‏انگار و بي اعتنا نباشند مثل بعضي از زنان بي بند و بار که در عين داشتن حجاب آن چنان بي‏پروا و لاابالي هستند که غالبا قسمت هايي از بدن هاي آنان نمايان است و همين معني توجه افراد هرزه را به آنها جلب مي‏کند.

علامه طباطبايي نيز در کتاب الميزان در ذيل همين آيه، به صورتي ديگر به يکي از فلسفههاي وجوب حجاب که در عين حال از موارد بازدارنده خواهد بود خواهد پرداخت و بيان ميکند که حجاب يکي از راههاي تشخيص بين مسلمين و غير مسلمين است و اصل حجاب تبليغي براي اسلام و نشان دادن اهداف متعالي اسلام است:

کلمه جلابيب جمع جلباب است: و آن جامه‏اي است سرتاسري که تمامي بدن را مي‏پوشاند، و يا روسري مخصوصي است که صورت و سر را ساتر مي‏شود، و منظور از جمله پيش بکشند مقداري از جلباب خود را، اين است که آن را طوري بپوشند که زير گلو و سينه‏هايشان در انظار ناظرين پيدا نباشد.

پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به اينکه اهل عفت و حجاب و صلاح و سدادند نزديک‏تر است. در نتيجه وقتي به اين عنوان شناخته شدند، ديگر اذيت نمي‏شوند، يعني اهل فسق و فجور متعرض آنان نمي‏گردند.

بعضي از مفسرين در معناي آن گفته‏اند: اين پوشيدگي، نزديک‏تر بودن ايشان به مسلمان بودن و آزاد بودن را مي‏شناساند، چون زنان غير مسلمان، و نيز کنيزان در آن دوره حجاب نداشتند، و حجاب علامت زنان مسلمان بود، و در نتيجه کسي متعرض آنان نمي‏شد، و حتي کسي نمي‏پنداشت که ايشان کنيز و يا غير مسلمانند، و از ملت يهود و نصاري هستند ليکن معناي اول به ذهن نزديک‏تر است.

... وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور / 31)

آنها هنگام راه رفتن پاي‏هاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. (و صداي خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگي به سوي خدا بازگرديد اي مؤمنان تا رستگار شويد.

• ممنوعيت عوامل تحريک کننده

در آخر آيه فوق آمده است که نبايد زنان به هنگام راه رفتن پاهاي خود را چنان به زمين کوبند تا صداي خلخالهايشان به گوش رسد! اين امر نشان مي‏دهد که اسلام بهاندازه‏اي در مسائل مربوط به عفت عمومي سختگير و مو شکاف است که حتي اجازه چنين کاري را نيز نمي‏دهد، و البته به طريق اولي عوامل مختلفي را که دامن به آتش شهوت جوانان مي‏زند مانند نشر عکسهاي تحريک آميز و فيلمهاي اغوا کننده و رمانها و داستانهاي جنسي را نخواهد داد، و بدون شک محيط اسلامي بايد از اينگونه مسائل که مشتريان را به مراکز فساد سوق مي‏دهد و پسران و دختران جوان را به آلودگي و فساد مي‏کشاند پاک و مبرا باشد.

4) شبهات درباره حجاب و پاسخ به آن

استاد مکارم شيرازي در تفسير نمونه در طي بحثهاي تفسير خود، اين عنوان را مطرح نمودهاند و با توجه به آيات ديگر و روايات متععدي که وجود دارد به بررسي چندين شبهه در باب حجاب ميپردازند و پاسخهايي ارائه ميکنند که ميتواند بسيار مفيد باشد.

در اينجا به ايرادهايي که مخالفان حجاب مطرح مي‏کنند که به طور فشرده اشاره ميشود:

1) مهمترين چيزي که همه آنان در آن متفقند و به عنوان يک ايراد اساسي بر مساله حجاب ذکر مي‏کنند اين است که زنان نيمي از جامعه را تشکيل مي‏دهند اما حجاب سبب انزواي اين جمعيت عظيم مي‏گردد، و طبعا آنها را از نظر فکري و فرهنگي به عقب مي‏راند، مخصوصا در دوران شکوفايي اقتصاد که احتياج زيادي به نيروي فعال انساني است از نيروي زنان در حرکت اقتصادي هيچگونه بهره‏گيري نخواهد شد، و جاي آنها در مراکز فرهنگي و اجتماعي نيز خالي است، به اين ترتيب آنها به صورت يک موجود مصرف کننده و سربار اجتماع در مي‏آيند.

پاسخ: آنها که به اين منطق متوسل مي‏شوند از چند امر به کلي غافل شده يا تغافل کرده‏اند:

اولا: چه کسي گفته است که حجاب اسلامي زن را منزوي مي‏کند، و از صحنه اجتماع دور مي‏سازد؟ اگر در گذشته لازم بود ما زحمت استدلال در اين موضوع را بر خود هموار کنيم امروز بعد از انقلاب اسلامي هيچ نيازي به استدلال نيست، زيرا با چشم خود گروه گروه زناني را مي‏بينيم که با داشتن حجاب اسلامي در همه جا حاضرند، در اداره‏ها، کارگاه ها، راهپيماييها و تظاهرات سياسي، راديو و تلويزيون، بيمارستانها و مراکز بهداشتي، و در مراقبت هاي پزشکي براي مجروحين جنگي، در فرهنگ و دانشگاه و بالآخره در صحنه جنگ و پيکار با دشمن.

کوتاه سخن اينکه وضع موجود پاسخ دندان‏ شکني است براي همه اين ايرادها و اگر ما در سابق سخن از امکان چنين وضعي مي‏گفتيم امروز در برابر وقوع آن قرار گرفته‏ايم و فلاسفه گفته‏اند بهترين دليل بر امکان چيزي وقوع آن است و اين عياني است که نياز به بيان ندارد.

ثانيا: از اين که بگذريم آيا اداره خانه و تربيت فرزندان برومند و ساختن انسان هايي که در آينده بتوانند با بازوان تواناي خويش چرخ هاي عظيم جامعه را به حرکت در آورند کار نيست؟

آنها که اين رسالت عظيم زن را کار مثبت محسوب نمي‏کنند از نقش خانواده و تربيت، در ساختن يک اجتماع سالم و آباد و پر حرکت بي‏خبرند، آنها گمان مي‏کنند راه اين است که زن و مرد ما همانند زنان و مردان غربي اول صبح خانه را به قصد ادارات و کارخانه‏ها و مانند آن ترک کنند، و بچه‏هاي خود را به شير- خوارگاهها بسپارند، و يا در اطاق بگذارند و در را بر روي آنها ببندند، و طعم تلخ زندان را از همان زمان که غنچه ناشکفته‏اي هستند به آنها بچشانند.

غافل از اينکه با اين عمل شخصيت آنها را در هم مي‏کوبند و کودکاني بي روح و فاقد عواطف انساني بار مي‏آورند که آينده جامعه را به خطر خواهندانداخت.

2) اشکال ديگري که آنها دارند اين است که حجاب يک لباس دست و پاگير است و با فعاليتهاي اجتماعي مخصوصا در عصر ماشين هاي مدرن سازگار نيست، يک زن حجاب دار خودش را حفظ کند يا چادرش را و يا کودک و يا برنامه‏اش را؟!

پاسخ: اين ايراد کنندگان از يک نکته غافلند و آن اينکه حجاب هميشه به معني چادر نيست، بلکه به معني پوشش زن است، حال آنجا که با چادر امکان پذير است چه بهتر و آنجا که امکان آن نيست، به پوشش قناعت مي‏شود.

زنان کشاورز و روستايي ما، مخصوصا زناني که در برنج زارها مهمترين و مشکل ترين کار کشت و برداشت محصول برنج را بر عهده دارند عملا به اين پندارها پاسخ گفته‏اند و نشان داده‏اند که يک زن روستايي با داشتن حجاب اسلامي در بسياري از موارد حتي بيشتر و بهتر از مرد کار مي‏کند بدون آنکه حجابش مانع کارش شود.

3) ايراد ديگر اينکه آنها مي‏گويند حجاب از اين نظر که ميان زنان‏ و مردان فاصله مي‏افکند طبع حريص مردان را آزمندتر مي‏کند، و به جاي اينکه خاموش کننده باشد آتش حرص آنها را شعله‏ورتر مي‏سازد که الانسان حريص علي ما منع!

پاسخ: اين ايراد يا صحيح تر سفسطه و مغلطه را مقايسه جامعه امروز ما که حجاب در آن تقريبا در همه مراکز بدون استثناء حکمفرما است با دوران رژيم طاغوت که زنان را مجبور به کشف حجاب مي‏کردند مي‏دهد. آن روز هر کوي و بر زن مرکز فساد بود، در خانواده ‏ها بي بند و باري عجيبي حکم فرما بود، آمار طلاق فوق العاده زياد بود، سطح تولد فرزندان نامشروع بالا بود و...

نمي‏گوئيم امروز همه اينها ريشه کن شده اما بدون شک بسيار کاهش يافته و جامعه ما از اين نظر سلامت خود را باز يافته، و اگر به خواست خدا وضع به همين صورت ادامه يابد و ساير نابسامانيها نيز سامان پيدا کند، جامعه ما از نظر پاکي خانواده ‏ها و حفظ ارزش زن به مرحله مطلوب خواهد رسيد.

4) استثنائات در رعايت حجاب

در اين فصل با توجه به موارد متعددي که در هر دو کتاب درباره اين عنوان وجود داشت صلاح ديده شد که در يک بخش جداگانه با آن پرداخته شود. در ضمن اين بحث به مواردي که رعايت حجاب لازم هست و لازم نيست و تا چه حدي لازم است، نيز اشاره خواهد شد:

وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي‏ جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلي‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (نور / 31)

و به زنان باايمان بگو چشم هاي خود را فرو گيرند، و دامان خويش را حفظ کنند، و زينت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمايند، و روسري‏هاي خود را بر سينه خود افکنند و زينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان يا پدرانشان يا پدر شوهرانشان يا پسرانشان يا پسران همسرانشان يا برادرانشان يا پسران برادرانشان، يا پسران خواهرانشان، يا زنان هم کيششان يا بردگانشان يا افراد سفيه که تمايلي به زن ندارند يا کودکاني که از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند، آنها هنگام راه رفتن پاي‏هاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود. و همگي به سوي خدا بازگرديد اي مؤمنان تا رستگار شويد.

در اين آيه همزمان دو استثناي کلي بيان شده است:

يکي براي خود زنان در اينکه تا کجاي بدن و دست و موي خود را بپوشانند؟

دوم اينکه براي چه کساني حجاب بگيرند و براي چه کساني لزومي ندارد؟

‏الف) استثناء وجه و کفين

در اين که آيا حکم حجاب صورت و دستها حتي از مچ به پايين را نيز شامل مي‏شود يا نه، در ميان فقها بحث فراوان است، بسياري عقيده دارند که پوشاندن اين دو (وجه و کفين) از حکم حجاب مستثني است، در حالي که جمعي فتوا به وجوب پوشاندن داده، يا حداقل احتياط مي‏کنند، البته آن دسته که پوشاندن اين دو را واجب نمي‏دانند نيز آن را مقيد به صورتي مي‏کنند که منشا فساد و انحرافي نگردد، و گر نه واجب است.

همان گونه که در شان نزول نيز گفته‏ايم عربها در آن زمان روسري و مقنعه‏اي مي‏پوشيدند که دنباله آن را روي شانه‏ها و پشت سر مي‏انداختند به طوري که مقنعه پشت گوش آنها قرار مي‏گرفت و تنها سر و پشت گردن را مي‏پوشاند، ولي قسمت زير گلو و کمي از سينه که بالاي گريبان قرار داشت نمايان بود. اسلام آمد و اين وضع را اصلاح کرد و دستور داد دنباله مقنعه را از پشت گوش يا پشت سر جلو بياورند و به روي گريبان و سينه بيندازند و نتيجه آن اين بود که تنها گردي صورت باقي مي‏ماند و بقيه پوشانده مي‏شد.

ولي باز تاکيد و تکرار مي‏کنيم که اين حکم در صورتي است که سبب سوء استفاده و انحراف نگردد. ذکر اين نکته نيز لازم است که استثناء وجه و کفين از حکم حجاب مفهومش اين نيست که جائز است ديگران عمدا نگاه کنند، بلکه در واقع اين يک نوع‏تسهيل براي زنان در امر زندگي است.

ب) لزوم رعايت حجاب زنان براي زنان غير مسلمان

نهمين گروهي که مستثني شده‏اند و زن حق دارد زينت باطن خود را در برابر آنها آشکار کند زنان هستند، منتهي با توجه به تعبير نسائهم (زنان خودشان) چنين استفاده مي‏شود که زنهاي مسلمان تنها مي‏توانند در برابر زنان مسلمان حجاب را برگيرند، ولي در برابر زنان غير مسلمان بايد با حجاب اسلامي باشند و فلسفه اين موضوع چنان که در روايات آمده اين است که ممکن است آنها بروند و آنچه را ديده‏اند براي همسرانشان توصيف کنند و اين براي زنان مسلمانان صحيح نيست.

ج) حجاب در برابر اطفال

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

نويسنده: خادم3ساله حسین تاريخ: پنج شنبه 22 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب




در اين وبلاگ
در كل اينترنت
روزشمار فاطمیهتماس با ما
درباره وبلاگ

هیئت منتظران صاحب الزمان(عج) مراسم هفتگی برگزار میکند:جمعه شبها ازساعت20-ادرس:استان البرز-لشگراباد-خ.امام خمینی-خ.صیادشیرازی-منزل کربلای تقی بذرپور-تاسیس 1385

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

ذکر روزهای هفته پخش زنده حرم

© All Rights Reserved to sahebzaman1385.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com

ابزار هدایت به بالای صفحه